تصور تحصیل در خارج کشور (قسمت اول)
لحظه ، لحظه پریدن از ایران است امروز روزی است که بایست بال ها را گشود و قدم به دیار غربت نهاد .
آری اینک شما به عنوان یک دانشجوی ایرانی ، برای کسب مدرک دکترا ، سعی دارید از فرودگاه بین المللی مهر اباد ، ایران را به مقصد سویس و بعد به امریکا ترک نمایید.
مدام سر خود را به این طرف و ان طرف می چرخانی ، از شدت خوشحالی و غرور دچار استرس شده ایی!!
مدام داری به اطراف نگاهی می اندازی
ناگهان صدای cip داخل فرودگاه شنیده می شود
هیجان در وجودت همچو کوه اتشفشان فوران می کند
اری ، لحظه خدا حافظی از پدر و مادر فرا رسید.
با دیدن اشک های سرازیر شده پدر ، تو نیز به گریه می افتی
اما اینک بایست بار سفر را بست و راهی دیار غربت شد.
چمدان ها را می گذاری و بعد از والدین و عزیزانت خدا حافظی می کنی و برای بار اخر نگاهی به در و دیوار فرودگاه می اندازیزی
و دوباه جمله"خداحافظ" را بر زبان می رانی و سوار بر هواپیما می شوی
و ایران را به مقصد سویس ترک می کنی
بعد از چندین ساعت به سویس می رسید
هوا در فرودگاه ژنو سویس ابری است و احتمالا می خواهد باران ببارد.
پایان قسمت اول
(در صورت حمایت از این پست (در قالب کامنت) ما قسمت های دیگر این پست را برای شما با همین حال و هوا (شاید کمی بهتر) قرار خواهیم داد )
*این یک پست کاملا اختصاصی است (کپی ممنوع)
تهیه شده توسط نت وب دات بلاگ دات ای ار
برای مشاهده قسمت دوم روی لینک زیر کلیک کنید:
(لینک در اینده گزاشته می شود(درصورت حمایت))
دانلود فایل پی دی اف این صفحه روی لینک زیر کلیک کنید: